نماهنگ فاتح جنگ کربلایی حسین طاهری

نماهنگ فاتح جنگ از کربلایی حسین طاهری اثری درباره ی مقاومت و جهاد است.

تاریخ به جز عبرت ایام ندارد

هر آینه روز خوش و آرام ندارد

هر جا سخنی از شرر و شیوه ی گرگ است

از لانه ی جاسوسی شیطان بزرگ است

آن لانه که تسخیر جوانان وطن شد

جاسوسی آن فاش برای تو و من شد

از گور همون آتش امروز بلند است

صهیون به هواداری او اهل گزند است

با این همه آن وعده ی شیرین شده نزدیک

پیروزی لبنان و فلسطین شده نزدیک

سنوار نشان داد که با پیکر صد چاک

باید که سلاح تو نیفتد به روی خاک

سید حسن هنیه فواد و صفی الدین

هم خیل شهیدان ره قدس و فلسطین

سید رضی و زاهدی و نیلفروشان

سنوار که تکبیر زنان بود خروشان

گفتند بدانید که بسیار عیان است

اینها نفس آخر صهیون به جهان است

از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است

سید حسین بعدی ما شیخ نعیم است

با اینکه غم و غصه به هر ناحیه برپاست

سرزنده تر از پیش ولی ضاحیه برپاست

سید حسن آن روز به خط خوش و خوانا

بر صفحه نوشته سپس آنرا زده امضا

ما صائقه در روز نبردیم بدانید

قطعا همه پیروز نبردیم بدانید

شمشیر به کف آیه ی فتح اند دلیران

آماده ی صد وعده ی صادق شده ایران

داریم میاییم به میدان بهراسید

آری بهراسید از ایران بهراسید

این بار چنان شخم زند دیو نماند

بر نقشه دگر نام تل آویو نماند

خود را وسط معرکه محبوس ببینید

تا مردنتان یکسره کابوس ببینید

ای خیبریان از شب پیکار بترسید

از زمزمه ی حیدر کرار بترسید

هنگام نبرد آمده (2) خوشحالیتان کو

آن دبدبه ی گنبد پوشالیتان کو

باید که بفهمی سر تسلیم نداریم

ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم

فتاح به تو یاد دهد فتح نوین را

ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را

ایران به تو اثبات کند جنگ بلد کیست

آن کس که در این قائله پیروز شود کیست

پا را ز حد خویش فراتر تو نهادی

شلیک به ایران چه غلط های زیادی

ای باند تبهکار بزن زور خودت را

با موشک حمل کنی گور خودت را

ای باند تبهکار تو در آخر کاری

بی صاحب خود هیچ تو در چنته نداری

بر هم بزند حمله ی ما سر خوشی ات را

پایان بدهد قصه ی کودک کشی ات را

تو ابن زیادی و سگ هار یزیدی

بیچاره نگهبان در کاخ سفیدی

آن کاخ که نزدیک شده صبح زوالش

فرقی نبود بین سگ زرد و شغالش

آن کاخ آن کاخ که بر پایه ی تدلیس نشسته

بر صندلی قدرتش ابلیس نشسته

آدم کشی و فتنه و غارت هنر اوست

هر شر که به عالم بشود زیر سر اوست

بیداد گری های جهان ریشه اش آنجاست

ویران شود این کاخ که ویران گر دنیاست

یک خون طلب ماست از این قوم ستمکار

یک روز میاییم به خونخواهی سردار

هیهات که ما عزت خود را بفروشیم

از خون سلیمانی‌مان چشم بپوشیم

سوگند به او مرهم این داغ تقاص است

با قاتل او حرفی اگر هست قصاص است

ما صاحب عزمیم اذا زلزلت الارض

آماده ی رزمیم اذا زلزلت الارض

ما کالجبل راسخ امروز نبردیم

این وعده ی قطعیست (2) که پیروز نبردیم

نه جای شتاب است نه هنگام درنگ است

سید علی خامنه ای فاتح جنگ است

ما زنده تر از پیش به خون شهداییم (2)

در معرکه ها لشکر این مرد خداییم

او اذن دهد در صف پیکار ردیفیم

لب تر کند امروز سحر قدس شریفیم

امروز که اوضاع جهان مایه ی شرم است

ای عشق دل افروز دل ما به تو گرم است