نماهنگ هزار و چند سالگی از محمد ابراهیمی اصل اثری درباره ی نیمه ی شعبان است. تهیه شده در خانه هنر پلان 3
پس کی باید این شمعو فوتش کنه؟
از سر شب منتظرت نشستم
هنوز امید دارم کی گفته خسته ام
بیا که نامه ام میمونه رو دستم
پس کی باید این شمعو فوتش کنه؟
امیدا ناامید شدن عزیزم
حرفای من شهید شدن عزیزم
محاسنت سفید شدن عزیزم
هزار و چند سالگیتون مبارک
نامه برات با اظطراب نوشتم
گلایه هامو بی حساب نوشتم
برا خودم به جات جواب نوشتم
خدا به درد عاشقی دچارت کنه
به عشق تو دچار شدم بدجوری بیقرار شدم
دیدم که غصه دار شدی (رفتم و غصه دار شدم 2)
حال منو دفتر شعرای منم ببین
دوست دارم دوست دارم دوست دارم همین
حسرت دیدنت علی الدوامه
ببین چقدر عطش توی چشامه
جونمو واست بدم از خدامه
شمع تولدت که خودکشی کرد
حکم دلم حبسه ولی ابد نیست
گریه برا چشا مفیده بد نیست
نامه رسونم خونه تو بلد نیست
نامه ای که خیسه نمیشه خوندش
از دهن افتادم و سردم شده
نبودنت غصه و دردم شده
بزار بگن بی کسه طردم شده
مهم اینه من خیلی دوست دارم
دنیا اگه خراب شه یا اگه انقلاب شه
عاشق کشی ثواب شه من دوست دارم
ظلم اگه موندگار شه پاییز شه بهار شه
سرم قسمت دار شه من دوست دارم