نماهنگ خاطره بازی از کربلایی امین قدیم اثری درباره ی فراق و دلتنگی کربلاست.
نفس به نفس میگم حسین
نم بارونه حرم غم چشمای ترم
و صلی الله علی امیری یا ذالکرم
خاطره بازی میکنم با خاطراتم
فرقی نداره شب و روز تو کربلاتم
حد داره صبرم به خدا خونه خرابم
گیر یه امضای توی برگه براتم
نفس به نفس میگم حسین
منو ببرم حرم حسین عزیزم حسین
عزیزم حسین…..
نزاری تنها بشم به تو عمری دلخوشم
تموم حرفات آقا به روی هر دو چشم
حرم بهونه ی شبای بیقراری
قرار نبود که دیگه بهم محل نزاری
دلت میاد اینجور آقا دلم بگیره
نمیدونم اصلا آقا صدامو داری
نفس به نفس میگم حسین
منو ببرم حرم حسین عزیزم حسین
عزیزم حسین…..